سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای انس! بر شمار دوستان بیفزا، که آنان شفیع یکدیگرند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 89 بهمن 24 , ساعت 6:13 عصر

 

باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است

 

باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتى دوباره را

باور کنیم،رویش سبز جوانه را ابهام مرد خیز غبار کرانه را

باور کنیم، ملک خدا را که سرمد است باور کنیم، سکه به نام محمد (ص) است

از سفر فطرت، از صحف از مصحف، از زبور راوى بخوان به نام تجلى، به نام نور

آفت نبود و، موت نبود و، نفس نبود او بود و بود او و، جز او هیچکس نبود

«قال ا لست ربکم‏» ى را «بلى‏»زدند فالى زدند و قرعه تکوین ما زدند

سالار «کنت کنز» در آیینه نطفه راند برقى جهید خرمن آدم نشانه ماند

ویرانه گرد خانه زنجیر او شدیم ز افلاکیان خلیفه تقدیر او شدیم

گردید چرخ و خاک فلک کو به کو نشست آدم رهید و، نوح به جودى فرو نشست

ایوبها، به سفره کرمان کرم شدند یعقوبها، به حوصله پامال غم شدند

موسى بسى ز نیل حوادث امان گرفت تا همچو نیل دامن فرعونیان گرفت

بسیار بت شکست که از سیم کرده بود تهمت به بت زدند، براهیم کرده بود

از رشک لطف جان ملایک ملول ماند هیهات بر زمانه که انسان جهول ماند

باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتى دوباره را

باور کنیم، رویش سبز جوانه را ابهام مرد خیز غبار کرانه را

باور کنیم ملک خدا را که سرمد است باور کنیم، سکه به نام محمد(ص)است

راوى به شب حجاب نکویى، حجاب قبح راوى به صبح، صبح شکافنده، صبح صبح

راوى به فتح،فتح نمایان به آسمان راوى به تین و زیت، به افسانه زمان

راوى بخوان، به خواندن احمد در اعتلا بر بام آسمان شب معنى شب «حرا»

شبها شبند و قدر، شب عاشقانه‏هاست عالم فسانه، عشق فسانه فسانه‏هاست

راوى بخوان، که رستم افسانه مى‏رسد جوهر فروش همت مردانه مى‏رسد

راوى بخوان، که افسر سیارگان مه است راوى بخوان، که مهدى موعود در ره است

باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتى دوباره را

باور کنیم،ملک خدا را که سرمد است باور کنیم، سکه به نام محمد(ص) است

خونین به راه دادرسى ایستاده‏ایم چون لاله داغدار کسى ایستاده‏ایم

اى دوست، اى عزیز مجاهد، رفیق راه مقداد روز، مالک شب، میثم پگاه

اى در صفا به همت مردانه استوار اى مرد مرد، مرد خدا، مرد روزگار

مرغى چنین بلازده جان در قفس نداد حقا، که داد عشق تو دادى و کس نداد

رفتى که باز گردى و تا ما خبر شدیم اى پیشتاز قافله، بى همسفر شدیم

گیتى به اهل عشق بدستان چه مى‏کند! حالى به ما شقاوت پستان چه مى‏کند!

با ما چه مى‏کنند به رندى در آشیان این نابکار خانه بدوشان، حرامیان

اى دوست، اى عزیز، رهایى مبارکت از همرهان خسته، جدایى مبارکت

اینجا خوش است ضجه زنجیریان هنوز مردم کش است دشنه تقدیریان هنوز

اینجا هنوز عرصه گیر و کشاکش است اینجا هنوز خواب اسارت مشوش است

اینجا جهان شب است، ولى بى‏کرانه نیست فرداى روشنایى ره بى‏بهانه نیست

شبها شبند و، قدر شب عاشقانه‏هاست عالم فسانه، عشق فسانه فسانه‏هاست

باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتى دوباره را

باور کنیم، ملک خدا را که سرمد است باور کنیم، سکه به نام محمد(ص) است

محمد على معلم

 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ