سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 102 آذر 28 , ساعت 12:1 عصر

یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف می‌کند: «وقتی اسیر شدم سرباز عراقی عکس امام(ره) را از زیر کلاهم پیدا کرد. منتظر بودم رگبار ببندد رویم که دستانش را مشت کرد و فریاد زد: «الله اکبر، خمینی رهبر، صدام کافر!»

نوربالا| سرباز بعثی فریاد زد: الله اکبر، خمینی رهبر، صدام کافر

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، مهدی طحانیان اسیر 13 ساله جنگ تحمیلی، درباره دقایق اولیه اسارتش در چنگ سربازان بعث روایت می‌کند: «یکی از سربازها آمد روبه رویم ایستاد. بعد دست برد سمت کلاهم و عکس امام(ره) را از زیر توری کلاهم کشید بیرون. قدری به عکس نگاه کرد، قدری به من. قبلاً در آموزش‌های نظامی بهمان تذکر داده بودند که در مواقعی که فکر می‌کنید ممکن است اسیر شوید چیزهایی مثل عکس امام(ره) و آرم سپاه را از خودتان جدا کنید. با این همه من پاک فراموش کرده بودم زیر توری کلاهم عکس امام(ره) دارم. ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ