قالَ رَسُولُ اللَّه صل الله علیه و آله و سلم مَنْ عَزَّى مُصَاباً کَانَ لَه مِثْلُ أَجْرِه مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَیْئاً
الکافی – الشیخ الکلینی – ج 3 ص 205
هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود.
در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه تسلیت بگوییم تا ثواب عزاداری ایشان بر اساس این روایت برای ما محاسبه شود ان شاء الله
??اما اینکه امام حسین چرا قیام کرد؟ این راسه جور میتوان تفسیر کرد. یکی اینکه بگوییم قیام امام حسین یک قیام عادی و معمولی بود و
العیاذبالله برای هدف و منفعت شخصی بود.این تفسیر ی است که نه یک نفر مسلمان به آن راضی میشود و نه واقعیات و مسلمات تاریخ آن را تصدیق می کند.
??تفسیر دوم همان است که در ذهن بسیاری از عوام الناس وارد شده که امام حسین شهید شد برای اینکه گناه امت بخشیده شود. شهادت آن حضرت به عنوان کفاره ی گناهان امت واقع شد،
نظیر همان عقیدهای که مسیحیان درباره ی حضرت مسیح پیدا کردند که عیسی به دار رفت برای اینکه فدای گناهان امت بشود. یعنی امام حسین شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به مردم از این جهت آزادی بدهد.
این طرز فکر و این طرز تفسیر بسیار خطرناک است. برای بی اثر کردن قیام امام حسین و برای مبارزه با هدف امام حسین و برای بی اثر کردن و از بین بردن حکمت دستورهایی که برای عزاداری امام حسین رسیده هیچ چیزی به اندازه ی این طرز فکر و این طرز تفسیر موُثر نیست.
باور کنید که یکی از عللی که ما مردم ایران را این مقدار در عمل لاقید و لاابالی کرده این است که فلسفه ی قیام امام حسین برای ما کج تفسیر شده، طوری تفسیر کرده اند که نتیجه اش همین است که می بینیم.
??تفسیر سوم این است که اوضاع و احوالی در جهان اسلام پیش آمده بود و به جایی رسیده بود که امام حسین علیه السلام وظیفه ی خودش را این می دانست که باید قیام کند، حفظ اسلام را در قیام خود میدانست. قیام او قیام در راه حق و حقیقت بود.اختلاف و نزاع او با خلیفه ی وقت بر سر این نبود که تو نباشی و من باشم، آن کاری که تو می کنی نکن بگذار من بکنم ، اختلافی بود اصولی و اساسی. اگر کس دیگری هم به جای یزید بود و همان روش و کارها را می داشت، باز امام حسین قیام می کرد، خواه این که با شخص امام حسین خوش رفتاری می کرد یا بدرفتاری.
جنگ حسین جنگ مسلکی و عقیده ای بود، پای عقیده در کار بود، جنگ حق و باطل بود. در جنگ حق و باطل، دیگر حسین از آن جهت که شخص معین است تأثیر ندارد. خود امام حسین با دو کلمه مطلب را تمام کرد.در یکی از خطبه های بین راه به اصحاب خودش میفرماید:
الا تَرَونَ اَنَّ الحق لایعمَل به، والباطلّ لایتناهی عنه، لِیَرغَبِ المؤمن فی لقاء اللهِ محقا
آیا نمی بینید که به حق رفتار نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد، پس مومن در یک چنین اوضاعی باید تن بدهد به شهادت در راه خدا.
نفرمود وظیفه ی امام این است که در این موقع آماده ی شهادت شود، نفرمود وظیفه ی شخص حسین این است که آماده ی شهادت گردد. فرمود لِیرغب الموُمن، وظیفه ی هر موُمن در یک چنین اوضاع و احوالی این است که مرگ را بر زندگی ترجیح دهد. یک مسلمان از آن جهت که مسلمان است هر وقت که ببیند به حق رفتار نمی شود و جلو باطل گرفته نمیشود، وظیفه اش این است که قیام کند و آماده ی شهادت گردد.
برگرفته از سخنرانی خطابه و منبر(2) استاد مطهری درسال1340-صفحات 248تا250 کتاب "ده گفتار"
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لازمه هر مبارزه/ انقلاب ایدئولوژی است
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه زمانی است؟
ترس از مرگ از خود مرگ بدتره!
نسخه چاپی نخستین شاهنامه مصور جهان رونمایی شد
یک واحد مسکونی به خانواده جان باختگان معدن طبس اهدا می شود
همبستگی مسلمانان
مسابقه بهتری دلنوشته برای سید حسن نصرالله
جنایات اسرائیل نتیجه عدم وحدت میان مسلمانان است
محروم شدن شیطان در روز 17 ربیع الاول
[عناوین آرشیوشده]