سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با ذکر خدا دلها زنده می شود . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 94 خرداد 9 , ساعت 9:52 صبح


نیمه ‏شعبان در اذهان شیعیان و محبان اهل ‏بیت علیهم‏السلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مى‏یابد. روز میلاد بزرگ مردى که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت ‏براى پای بوس قدمش لحظه شمارى میکند.

نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته‏اى است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، اما همه عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادى اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه والایى برخوردار است.

در روایاتى که از طریق شیعه و اهل ‏سنت نقل شده فضیلت هاى بسیارى براى عبادت و راز نیاز در شب و روز خجسته نیمه ‏شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایى است از این موضوع که براى رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت‏ سرگذاشت، و تا زمانى که منتظر، عمر خویش را در طریق کسب صلاح طى نکند نمى‏تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

با توجه به اهمیت فراوانى که در روایات به شب نیمه ‏شعبان‏ داده ‏شده و حتى آن را هم پایه شب قدر شمرده‏اند، در این مجال برخى از روایت هایى را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانى وارد شده‏اند مورد بررسى قرار مى‏دهیم. باشد تا خداوند ما را به عظمت این شب مقدس واقف گرداند و توفیق بهره‏ بردارى از برکات آن را عطا فرماید:

از پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله ‏علیه ‏و آله، در زمینه موضوع محل بحث روایت هاى بسیارى نقل شده که یکى از آنها به این شرح است:

« شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرییل به بالین من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در این شب خوابیده‏اى؟ پرسیدم: اى جبرییل! مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت‏ باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مى‏شوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشم هاى چارپایان - بندگانش را از آتش جهنم- آزاد مى‏کند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزی هاى یک سال را تقسیم مى‏کند و همه آنچه را که در طول سال واقع مى‏شود نازل مى‏سازد. اى محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگى او (تهلیل)، یاد بزرگى او ( تکبیر)، راز و نیاز با او ( دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحبی (تطوع) و آمرزش خواهى (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام مى‏دهد، خواهد بخشید ... » (1)

یکى از همسران پیامبراکرم صلى‏الله علیه و آله، حالات ایشان را در شب نیمه شعبان چنین بیان مى‏کند:

« در یکى از شب ها که پیامبر خدا صلى‏الله علیه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم که ایشان بستر خود را ترک کرده است، ‏به جستجوى ایشان پرداختم، به ناگاه دیدم که حضرت مانند جامه‏اى که بر زمین افتاده باشد به سجده رفته و چنین راز و نیاز می ‏کند:

«اصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا فلا تبدل اسمى ولاتغیر جسمى ولاتجهد بلائى واغفرلى‏»؛ به سوى تو آمدم در حالى که تهیدست، ترسان و پناه جویم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغییر مده، گرفتاریم را افزون مساز و از من در گذر.

آنگاه سر خود را بلند کرد و بار دیگر به سجده رفت و در آن حال شنیدم که می ‏فرمود:

« سجد لک سوادى و خیالى و امن بک فوادى هذه یداى بما جنیت على نفسى یا عظیم ترجى لکل عظیم اغفرلى ذنبى العظیم فانه لایغفرالعظیم الاالعظیم ‏»؛ سراپاى وجودم براى تو سجده کرده و قلبم به تو ایمان آورده است؛ این دو دست من با همه جنایتى که برخود روا داشته‏ام، پس اى بزرگى که براى هر کار بزرگى امیدها به سوى تو است؛ از گناهان بزرگ من در گذر، چرا که از گناهان بزرگ در نمى‏گذرد مگر پروردگار بزرگ.

بعد از اداى این کلمات سر خود را بلند کرده و براى سومین بار به سجده رفت و این جملات را بر زبان جارى ساخت:

«اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک انت کما اثنیت على نفسک و فوق ما یقول القائلون‏»؛ از خشم تو به خشنودیت پناه مى‏برم، از کیفر تو به بخشش‏ات پناهنده مى‏شوم و از تو به سوى خودت پناه مى‏جویم. تو همان ‏گونه‏اى که خود توصیف کرده‏اى و بالاتر از آنى که گویندگان مى‏گویند.

لحظاتى دیگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالى که مى‏فرمود:

« اللهم انى اعوذ بنور وجهک الذى اشرقت له‏ السموات والارض و قشعت ‏به ‏الظلمات و صلح به امرالاولین والاخرین ان یحل على غضبک او ینزل على سخطک اعوذبک من زوال نعمتک و فجاة نقمتک و تحویل عافیتک و جمیع سخطک لک العتبى فیما استطعت و لاحول ولا قوة الا بک‏»؛ خدایا به نور وجه تو که آسمانها و زمین از آن روشن شده، تاریکی ها با آن از بین رفته و کار پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح شده‏ است پناه مى‏برم، از این که به خشم تو گرفتار شوم و یا دشمنى تو بر من نازل شود. پناه مى‏برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانى عذابت، دگرگونى سلامتى‏ات و همه آنچه که خشم تو را در پى دارد. خشنودى نسبت ‏به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هیچ حرکت و نیرویى نیست مگر به سبب تو.

چون این حال را از پیامبر دیدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس ‏نفس زنان به خانه رسیدم. وقتى پیامبر صلى‏الله علیه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا دیدند گفتند: چه شده است که این چنین به نفس نفس افتاده‏اى؟

گفتم: من اى رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود:

آیا مى‏دانى امشب چه شبى است؟! امشب شب نیمه شعبان است، در این شب اعمال ثبت مى‏گردند، روزی ها قسمت مى‏شوند، زمانهاى مرگ نوشته مى‏شوند و خداوند تعالى همه را مى‏بخشد مگر آن که به خدا شرک ورزیده یا به قمار نشسته است. یا قطع رحم کرده یا برخوردن شراب مداومت ورزیده یا برانجام گناه اصرار ورزیده است ... » (2)

پرسشى که با مطالعه روایت هاى بالا به ذهن خطور مى‏کند این است که چرا با این که در بسیارى از روایات تصریح شده که تعیین زمان مرگ مردمان و تقسیم روزى آنها در شب قدر و در ماه مبارک رمضان صورت مى‏گیرد، در دو روایت ‏یاد شده شب نیمه شعبان به عنوان زمان تقدیر امور مزبور ذکر شده است؟

مرحوم سید بن طاووس (م‏664 ق) در پاسخ پرسش یاد شده مى‏گوید:

« شاید مراد روایات مزبور این باشد که تعیین زمان مرگ و تقسیم روزى به صورتى که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نیمه شعبان صورت مى‏گیرد، اما تعیین حتمى زمان مرگ و یا تقسیم حتمى روزی ها در شب قدر انجام مى‏شود. و شاید مراد آنها این باشد که در شب نیمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعیین و تقسیم مى‏شوند، ولى تعیین و تقسیم آنها در میان بندگان در شب قدر واقع مى‏شود. این احتمال هم وجود دارد که تعیین و تقسیم امور یاد شده در شب قدر و شب نیمه ‏شعبان صورت گیرد، به این معنا که در شب نیمه شعبان وعده به تعیین و تقسیم امور مزبور در شب قدر داده مى‏شود. به عبارت دیگر امورى که در شب قدر تعیین و تقسیم مى‏گردند، در شب نیمه شعبان به آنها وعده داده مى‏شود. همچنان که اگر پادشاهى در شب نیمه شعبان به شخصى وعده دهد که در شب قدر مالى را به او مى‏بخشد، در مورد هر دو شب این تعبیر صحیح خواهد بود که بگوییم مال در آن شب از آن حضرت چنین بخشیده شده است.» (3)

کمیل بن زیاد از یاران امام على علیه‏السلام، چنین روایت مى‏کند که:

در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهى از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یکى از ایشان پرسید: معناى این سخن خداوند که: « فیها یفرق کل امر حکیم‏»؛ (4) در آن شب هر امرى با حکمت معین و ممتاز مى‏گردد، چیست؟ حضرت فرمودند:

«قسم به کسى که جان على در دست اوست همه امور نیک و بدى که بر بندگان جارى مى‏شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم مى‏شود. هیچ بنده‏اى نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعاى خضر بخواند، مگر آن که دعاى او اجابت‏ شود.» پس از آن که امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است اى کمیل؟ گفتم اى امیرمؤمنان آمده‏ام تا دعاى خضر را به من بیاموزى، فرمود:

بنشین اى کمیل! هنگامى که این دعا را حفظ کردى خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یارى و کفایت مى‏کند و تو را روزى مى‏دهد، و از آمرزش او برخوردار مى‏شوى، اى کمیل! به خاطر زمان طولانى که تو با ما همراه بوده‏اى بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...» (5)

شایان ذکر است که این دعا همان دعایى است که امروزه آن را با نام « دعاى کمیل‏» مى‏شناسیم.

امیرمؤمنان على علیه‏السلام، در روایتى دیگر در فضیلت ‏شب نیمه شعبان چنین مى‏گوید:
«در شگفتم از کسى که چهار شب از سال را به بیهودگى بگذراند: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب.‏» (6)

از امام صادق علیه‏السلام، روایت ‏شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسى که از فضیلت‏ شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند:

« این شب برترین شب ها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بربندگان جارى مى‏سازد و از منت ‏خویش گناهان آنان را مى‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏اى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبى است که خداوند آن را براى ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را براى پیامبر ما، قرار داده است. پس بر دعا و ثناى بر خداوند تعالى بکوشید، که هر کس در این شب صد مرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جارى سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگى (لااله‏الاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانى که بر بندگانش دارد، همه گناهانى را که او انجام داده بیامرزد و درخواست هاى دنیوى و اخروى او را برآورده سازد، چه درخواست هایى که برخداوند اظهار کرده و چه درخواست هایى که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و ... » (7)

در این مجال فرصت پرداختن به همه روایت هایى که در فضیلت‏ شب و روز نیمه شعبان وارد شده‏اند نیست (8) و گمان مى‏کنیم که روایت هاى یاد شده براى ارائه تصویرى روشن از جایگاه برجسته شب نیمه شعبان در میان دیگر شب هاى سال کافى باشند. اما چنان که در ابتداى سخن نیز گفته شد، شرافت این شب خجسته، علاوه بر همه آنچه که بیان شد، به اعتبار مولود مبارکى است که در این شب قدم به عرصه خاک نهاده است. وجود مقدسى که سال ها پیش از تولدش مژده میلاد او به مسلمانان داده شده بود و شاید همه عظمت این شب و تکریم و بزرگداشتى که در کلمات معصومان علیهم‏السلام، از آن شده است ‏به خاطر وجود همین مولود مبارک باشد. چنان که بزرگانى چون سید بن ‏طاووس به این موضوع اشاره کرده و بر همگان لازم دانسته‏اند که در این شب خداى خویش را به سبب منت ‏بزرگى که با میلاد امام عصرعلیه ‏السلام، بر آنها نهاده سپاس گویند و تا آنجا که در توان دارند شکر این نعمت الهى را به جاى آورند. (9)

در یکى از دعاهایى که در شب نیمه شعبان وارد شده است چنین مى‏خوانیم:

« اللهم بحق لیلتنا هذه و مولودها و حجتک و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماتک ...» (10) ؛ بار خدایا تو را مى‏خوانیم به حق این شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود این شب، که فضیلتى دیگر بر فضیلت آن افزودى و سخن تو از روى راستى و عدالت ‏به حد کمال رسیده و هیچ کس را یاراى تبدیل و تغییر سخنان تو نیست.

مطابق روایت هاى بسیارى که شیعه و اهل سنت آنها را نقل کرده‏اند میلاد خجسته امام عصرعلیه ‏السلام، در شب نیمه شعبان سال 255 ق واقع شده و باعث مزید فضیلت این شب مبارک گشته است. (11)

امید که خدای متعال توفیق درک این شب عزیز را به ما عنایت فرماید.

پى ‏نوشت ها:

1. ابن طاووس، على بن موسى، اقبال ‏الاعمال، ص 212، بیروت، مؤسسه‏ الاعلمى ‏للمطبوعات،1417 ق/ المجلسى، محمدباقر ، بحارالانوار، ج 98، ص‏413، بیروت، مؤسسه‏الوفاء،1403 ق.
2. ابن‏ طاووس، على بن موسى، همان، صص‏217 -216.
3. همان ، ص 214.
4. سوره دخان (44) آیه 4. ( لازم به توضیح است که غالب مفسران آیه یاد شده را ناظر به شب قدر دانسته‏اند.ر.ک: الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج 18، ص 130، قم ، انتشارات اسلامى.)
5. ابن طاووس، على بن موسى، همان، ص 220.
6. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 94، ص‏87 ، ح 12.
7.ابن‏ طاووس، على بن موسى، همان ، ص‏209/ المجلسى ، محمد باقر، همان، ج 94 الصدوق، محمد بن على بن الحسین، همان، ج 2، ص 424، ح 1.
8. ابن ‏طاووس، على بن موسى، همان ص‏209/ المجلسى، محمد باقر، همان، ج 94، ص 85 ، ح 5.
9. ابن ‏طاووس، على بن موسى، همان، صص‏237-207/ المجلسى، محمدباقر، همان.
10. ابن ‏طاووس، على بن موسى، همان ، ص‏219.
11. الکلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، ج‏1، ص 514، تهران ، دارالکتب‏الاسلامیه، 1365، الصدوق، محمدبن على ‏بن‏الحسین، کمال‏الدین و تمام‏النعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق، ج 2، ص‏432/ شبراوى، عبدالله بن محمد، الاتحاف تجب الاشراف، ص‏179/ ابن صباغ ‏المالکى، نورالدین على بن محمد، الفصول المهمة فى معرفة الائمة ، ص 310.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ