سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملایم باش ؛ زیرا هرکه ملایم باشد، همواره ازدوستی کسانش برخوردار می شود . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 95 تیر 23 , ساعت 9:9 صبح

http://media.snn.ir/original/1395/04/22/IMG14190230.JPG

منصوره نجات از شاهدان عینی واقعه مسجد گوهرشاد گفت: پدرم روحانی بود و در واقعه مسجد گوهرشاد آن سه روز را در مسجد بود و بعد دستگیر شد. خیلی اذیتش کردند و شکنجه اش دادند. سه ماه در زندان بود و بعد به سمنان تبعیدش کردند. هر روز باید می رفت خودش را به شهربانی معرفی می کرد. آنجا خلع لباس شد و کلاه پهلوی سرش کردند.
از سمنان یک کاغذی به دست مادرم رسید که رویش نوشته شده بود من زنده ام. مادرم بعد از شش ماه فهمید که پدرم زنده است. تمام این مدت را ما به همراه مادرم  در یکی از روستاهای اطراف مشهد ساکن خانه پدربزرگم بودیم.
یادم است که در آن روستا هر وقت مأموران امنیه می آمدند، یک نفر از بالای پشت بام فریاد می زد: «بیدار باش». بعد از این که مأمورها می رفتند صدا می زد: «آزاد باش». ما خیلی بی تابی می کردیم بالاخره مادرم با پدرش راهی سمنان شد. با خواهر دوازده ساله و برادر هشت ساله ام، راهی سمنان شدیم و شهر به شهر خودمان را مخفی می کردیم. مادرم می گفت وقتی می رسیدیم به شهر، بقچه بزرگی روی سرم می گذاشتم تا معلوم نشود حجاب دارم! مدتی در سمنان ساکن شدیم تا اینکه پدرم حدودا سال 1320 از تبعید آزاد شد.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ