سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات را اگر جایگاهی [برایش] نیافتی، نثار مکن. [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 90 تیر 1 , ساعت 10:27 صبح

سلام آقا جان

دوباره اومدم

دوباره با هزار جور شرمندگی اومدم

دوباره خسته شدم از گناه

دوباره اونقدر غرق در گناه شدم که یهو به خودم اومدم دیدم اگه از شما کمک نخوام کارم تمومه

آقا جان فکره کارایی که این چند وقته کردمو میکنم دیونه میشم

آقا جان هیچی ندارم بهتون بگم جز شرمندگی

آقای من ،  منتظرتون نبودم که هیچ ازتون دورم شدم

عزیز زهرا ، جونم به فداتون پشیمونم از کارایی که کردم

 

به خدا سعی میکنم دیگه .........

روم نمیشه بگم دیگه سمت گناه نمی رم .

چقدر گفتم و عمل نکردم

آقا جون خیلی داغونم............. خیلی  .............

منی که همیشه ادعای دوستی با شمارو می کردم

منی که همیشه شاکی بودم از همه که چرا به فکره شما نیستن

منی که ............

وای..............

چیکار کردم

آقا جونم به خدا خیلی دوستون دارم ولی نمی دونم چرا بعضی وقتا اینجوری میشم

آقا جون منو درستم کن

من خودم نمی تونم از پسه نفسم بربیام

آقا جون جایه این که من به شما کمک کنم همیشه شما بودین که کمکم کردین

خیلی دلم گرفته دلم میخواد تا صبح گریه کنم

خیلی داغونم

آقا جون می دونم دوباره منو بخشیدی

به خاطره این خیلی داغونم

این اشکام که میبینی اشک شرمندگی

کاش اینقدر مهربون نبودی

کاش اینقدر اسیر نفس نبودم

کاش

ای کاش کاری نمی کردم که اینقدر ناراحتتون کنم

.................

آقا جونم خیلی دوستون دارم

آقا جان اجازه بدین در رکابتون باشم

مولای من از خدا بخواهین که منو به راهه راست هدایت کنه

آقا جانم دلم می خواد بشم فدایی شما

دلم می خواد جونمو در راهه شما فدا کنم

آقا جان خیلی درخواست بزرگی هستش ولی میگم

دلم می خواد شهید در راه شما بشم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ