کتاب: مجموعه آثار، جلد 16، ص 278
نویسنده: شهید مرتضى مطهرى
بحثهاى گذشته ارزش و اثر محبت را روشن ساخت و ضمنا معلوم گشت که عشق پاکان وسیلهاى استبراى اصلاح و تهذیب نفس،نه اینکه خود هدف باشد.اکنون باید ببینیم اسلام و قرآن محبوبى را براى ما انتخاب کردهاند یا نه.
قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل مىکند مىگوید همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمىخواهیم،تنها اجر ما بر خداست».اما به پیغمبر خاتم خطاب مىکند:
قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى (1) .
بگو از شما مزدى را درخواست نمىکنم مگر دوستى خویشاوندان نزدیکم.
اینجا جاى سؤال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجرى را مطالبه نکردند و نبى اکرم براى رسالتش مطالبه مزد کرد،دوستى خویشاوندان نزدیکش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟
قرآن خود به این سؤال جواب مىدهد:
قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را که درخواست کردم چیزى است که سودش عاید خود شماست.مزد من جز بر خدا نیست.
یعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما مىگردد نه عاید من.این دوستى کمندى استبراى تکامل و اصلاح خودتان.این اسمش مزد است و الا در حقیقتخیر دیگرى است که به شما پیشنهاد مىکنم،از این نظر که اهل البیت و خویشان پیغمبر مردمى هستند که گرد آلودگى نروند و دامنى پاک و پاکیزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شیفتگى آنان جز اطاعت از حق و پیروى از فضایل نتیجهاى نبخشد و دوستى آنان است که همچون اکسیر،قلب ماهیت مىکند و کامل ساز است.
مراد از«قربى»هر که باشد مسلما از برجستهترین مصادیق آن على علیه السلام است. فخر رازى مىگوید:
«زمخشرى در کشاف روایت کرده:«چون این آیه نازل گشت،گفتند:یا رسول الله! خویشاوندانى که بر ما محبتشان واجب است کیانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان».
از این روایت ثابت مىگردد که این چهار نفر«قرباى»پیغمبرند و بایست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر این مطلب از چند جهت مىتوان استدلال کرد:
1.آیه الا المودة فى القربى .
2.بدون شک پیغمبر فاطمه را بسیار دوست مىداشت و مىفرمود:«فاطمه پاره تن من است.بیازارد مرا هر چه او را بیازارد»و نیز على و حسنین را دوست مىداشت، همچنانکه روایات بسیار و متواتر در این باب رسیده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3) زیرا قرآن مىفرماید:
«و اتبعوه لعلکم تهتدون» (4) از پیغمبر پیروى کنید، شاید راه یابید و هدایتشوید. و باز مىفرماید: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة» (5) از براى شماست در فرستاده خدا سرمشقى نیکو. و اینها دلالت مىکند که دوستى آلمحمد - که على و فاطمه و حسنین هستند - بر همه مسلمین واجب است.» (6)
از پیغمبر نیز راجع به محبت و دوستى على روایات بسیارى رسیده است:
1. ابناثیر نقل مىکند که پیغمبر خطاب کرد به على و فرمود:
« یا على! خداوند تو را به چیزهایى زینت داد که پیش بندگان او زینتى از آنها محبوبتر نیست: کنارهگیرى از دنیا; آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزى بهرهمند شوى و نه آن از تو. بهتو بخشید دوستى مساکین را; آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروى آنان از تو. خوشا به حال کسى که تو را دوستبدارد و در دوستىات راستین باشد، و واى بر کسى که با تو دشمنى کند و علیه تو دروغ گوید.» (7)
2. سیوطى روایت مىکند که پیغمبر فرمود:
«دوستى على ایمان است و دشمنى وى نفاق.» (8) 5
3. ابونعیم روایت مىکند که پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:
آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟گفتند:آرى یا رسول الله!فرمود:این،على است.دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من،که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.» (9)
و نیز اهل سنت روایاتى از پیغمبر اکرم نقل کردهاند که در آن روایات نگاه به چهره على و سخن فضایل على،عبادت شمرده شده است:
1.محب طبرى از عایشه روایت مىکند که گفت:
«پدرم را دیدم به صورت على بسیار نگاه مىکرد.گفتم:پدر جان!تو را مىبینم که به صورت على بسیار مىنگرى.گفت:دخترک!از پیغمبر خدا شنیدم که گفت:نگاه به چهره على عبادت است.» (10)
2.ابن حجر از عایشه روایت مىکند که پیغمبر گفت:
«بهترین برادران من على است و بهترین عموهاى من حمزه است،و یاد على و سخن از او عبادت است.» (11) على محبوبترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر،و قهرا بهترین محبوبهاست.انس بن مالک مىگوید:
«هر روز یکى از فرزندان انصار کارهاى پیغمبر را انجام مىداد.روزى نوبت من بود.ام ایمن مرغ بریانى را در محضر پیغمبر آورد و گفت:یا رسول الله!این مرغ را خود گرفتهام و به خاطر شما پختهام.حضرت گفت:خدایا محبوبترین بندگانت را برسان که با من در خوردن این مرغ شرکت کند.در همان هنگام در کوبیده شد.پیغمبر فرمود:انس!در را باز کن.گفتم:خدا کند مردى از انصار باشد.اما على را پشت در دیدم. گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم سرجایم ایستادم.بار دیگر در کوبیده شد. پیغمبر گفت:در را باز کن.باز دعا مىکردم مردى از انصار باشد.در را باز کردم. باز على بود.گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم بر سر جایم ایستادم.باز در کوبیده شد.پیغمبر فرمودند:انس!برو در را باز کن و او را به خانه بیاور.تو اول کسى نیستى که قومت را دوست دارى.او از انصار نیست.من رفتم و على را به خانه آوردم و با پیغمبر مرغ بریان را خوردند.» (12)
پىنوشتها:
1- شورى/23.
2- سبا/47.
3- محبت پیغمبر نسبتبه آنان جنبه شخصى ندارد،یعنى تنها بدین جهت نیست که مثلا فرزند یا فرزندزاده او هستند،و اگر کسى دیگر هم به جاى آنها مىبود پیغمبر آنها را دوست مىداشت.پیغمبر از آن جهت آنها را دوست مىداشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم دوست مىداشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم داشت که نه او با آنها به این شکل محبت داشت و نه امت چنین وظیفهاى داشتند.
4- اعراف/158.
5- احزاب/21.
6- التفسیر الکبیر فخر رازى،ج27/ص166،چاپ مصر.
7- اسد الغابة،ج 4/ص23.
8- کنز العمال.جمع الجوامع سیوطى،ج6/ص156.
9- حلیة الاولیاء،ج 1/ص63.روایات در این باب بسیار زیاد است و ما در کتب معتبر اهل سنتبه متجاوز از نود روایتبرخوردیم که همه در موضوع دوستى و محبت امیر المؤمنین است.در کتب شیعه نیز روایات بسیار زیادى وارد شده است و مرحوم مجلسى در ج39 بحار الانوار،چاپ جدید،بابى در حب و بغض امیر المؤمنین منعقد کرده است و در آن باب صد و بیست و سه روایت نقل کرده است.
10- الریاض النضرة،ج 2/ص219،و در حدود بیست روایت دیگر تا آنجا که ما برخوردیم در همین موضوع در کتب اهل سنت نقل شده است.
11- الصواعق المحرقة،ص 74،و پنج روایت دیگر در همین موضوع در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است.
12- مستدرک الصحیحین،ج3/ص 131.این داستان با کیفیتهاى مختلف به متجاوز از هجده نقل در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نماز دانشجو در دوران اقامت در محل تحصیل
درک دلی از موضوعی فرابشری
شب برات چه شبی است
هدایت قرآنی، منبع قدرت ایرانی
ولادتهای بزرگ در دهه اول شعبان
27 رجب؛ مصادف با مبعث رسول اکرم(ص)
13 رجب چه روزی است؟
حقیقت و مفهوم اعتکاف
فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص قیام تاریخی 19 دی مر
حمایت رهبر انقلاب؛ پیش برنده بحث الگوی سوم
[عناوین آرشیوشده]