سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا دانشمند باش یا دانشجو یا شنونده و یا دوستدار و پنجمی مباش که هلاک می گردی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 93 اسفند 2 , ساعت 9:14 صبح

شروعی جدید برای سیاست منطقه‌ای ایران

 

اشراف: روسیه نباید از «محیط نوظهور ایران» ارزیابی ساده‌انگارانه‌ای داشته باشد. از یک‌سو، یک تهران مقتدر در مبارزه با «افراط‌گرایان اسلامی» در سوریه و عراق «متحدی نویدبخش» محسوب می‌شود؛ اما از سوی دیگر، طمع غرب برای «نفت و گاز ایران» ممکن است به ظهور رقیبی مهم در «بازار گاز اروپا» منجر شود. 

به گزارش اشراف، اندیشکده شورای امور بین‌الملل روسیه در گزارشی به قلم دکتر سرگی دمیدنکو نوشت: به نظر می‌رسد زمان آن فرا رسیده که متوجه شویم، در نتیجه «توافق موقت هسته‌ای» با شش کشور مذاکره‌کننده (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد بعلاوه آلمان) در 24 نوامبر 2013 و «تغییرات گسترده‌تر در سیاست منطقه» – به دلیل ظهور افراط‌گرایی اسلامی- ایران پس از چندین سال ضعف رفته‌رفته موضع منطقه‌ای خود را تقویت کرده است.تهران با اتخاذ موضعی نرم‌تر درباره برنامه هسته‌ای خود، تحریم‌های بین‌المللی را کاهش داد؛ اقتصاد داخلی خود را بهبود بخشید و توانایی مالی خود را افزایش داد تا بتواند منافع منطقه‌ای خود را تداوم ببخشد.

 

? سوریه منبع نگرانی اصلی تهران در خاورمیانه?

- معضل کلیدی: سوریه

«سوریه» برای مدت‌ها (به ویژه اخیراً) منبع نگرانی تهران در خاورمیانه بوده است و بسیاری از تمهیدات حساس و ظریف این کشور با هدف حفظ «حکومت علویان» صورت گرفته است. «سیاست‌گذاران ایرانی» در اواخر بهار 2013 هرگونه شرکت «مخالفان سوری» را در مذاکرات سیاسی رد کردند؛ علی‌الظاهر به این دلیل که این مخالفان سکولار «تحت نفوذ ریاض»- رقیب همیشگی تهران در منطقه- قرار گرفتند.

?ولایتی: ما وجود یک دولت انتقالی در سوریه را نمی‌پذیریم?

در اوایل بهار 2014 شهر «مونترو» میزبان «کنفرانس ژنو دو»– کنفرانس یافتن راه‌حلی برای جنگ سوریه- بود، که در آن «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل متحد از نمایندگان ایرانی هم {برای شرکت در آن} دعوت کرد؛ هرچند بعداً، ظاهراً «تحت فشار ایالات‌متحده» او دعوت خود را پس گرفت. دلیل چنین کاری به نظر می‌رسید که در «موضع تهران» در قبال به رسمیت شناختن «کنفرانس ژنو یک» ریشه داشت، که برای تشکیل «دولت انتقالی سوریه» تلاش می‌کرد و مخالفان را هم در بر می‌گرفت. «علی اکبر ولایتی»، مشاور رهبر معظم ایران، در آستانه «کنفرانس مونترو» توضیح داد که ایران وجود یک دولت انتقالی را به رسمیت نمی‌شناسد، چون‌که «نمایندگان دولت مشروع سوریه و تروریست‌های تحت حمایت کشورهای خارجی، که جنایاتی را علیه مردم سوریه مرتکب شده‌اند، بر سر یک میز خواهند نشست».

?بدون مشارکت ایران هیچ‌گونه راه‌حلی در سوریه موفقیت‌آمیز نیست?

در غیاب «هرگونه مسیری قانونی» به منظور ایفای نقشی فعالانه در چهارچوب ابتکارات پیشنهادی برای حل‌وفصل درگیری‌ها در سوریه، ایران نشان داده است که «هیچ‌گونه راه‌حل صلحی» بدون ایفای نقشی از طرف این کشور میسر نخواهد بود. هرچند ایالات‌متحده با اکراه به این واقعیت اذعان کرد و اظهاراتی از این دست حتی از طرف «جان کری» هم شنیده شد. علی‌الظاهر واشنگتن کم‌کم موضع خود را در قبال ایران تغییر می‌دهد؛ به دلیل بدتر شدن اوضاع در نتیجه «ظهور افراط‌گرایان» در کنار دورنمای «تشدید جنگ داخلی در سوریه»، دست‌کم آشتی نسبی {آمریکا} با این بازیگر ذی‌نفوذ منطقه‌ای را موجب می‌شود.

?تلاش تهران برای بقای بشار اسد در سوریه?

«تهران» به سختی برای بقای «دمشق» تلاش می‌کند و ظاهراً در مقایسه با عربستان سعودی، قطر و ترکیه – همه آن‌ها از «نیروهای مخالف بشار اسد» پشتیبانی می‌کنند- دست بالا را دارد. هنوز رئیس‌جمهور «بشار اسد» در مسند قدرت است؛ پس از اینکه او «نخستین انتخابات رقابتی ریاست جمهوری» را از سال 1963 در سوم ژوئن برگزار کرد و– در غیاب رقبایی جدی – با کسب حدوداً 98 درصد آرا پیروز شد. مخالفان قدرتمند و فعال باقی مانده‌اند، اما آن‌ها در استان‌های شرقی «رقه، حسکه و دیرالزور» و به صورت منطقه‌ای عمل می‌کنند و خطر اندکی از جانب {مخالفان} برای پیشروی به سوی دمشق و دیگر مناطق حائز اهمیت اقتصادی – به استثنای «حلب»- احساس می‌شود.

تردیدی وجود ندارد که «حمایت تهران از دمشق» صرفاً دیپلماتیک نیست. قبل از «کنفرانس مونترو» مقامات رسمی عربستان اصرار داشتند که نیروهای ایرانی در خاک سوریه با مخالفان در حال نبرد هستند. همچنین منابعی نشان می‌دهد که سلاح‌های ایرانی برای ارتش سوریه ارسال می‌شود. به ویژه عربستان سعودی که از مخالفان اصلی دعوت ایران به «کنفرانس مونترو» بود.

? ابراز تمایل حماس برای بهبود رابطه با تهران?

- ایران و فلسطین: دوباره هم‌صدا

ظاهراً یکی دیگر از علائم قدرت یافتن مجدد ایران در عرصه بین‌المللی، در بهبود رابط این کشور با جبهه ملی فلسطین نمود پیدا کرد. رابطه با «حماس» و «جهاد اسلامی فلسطین» پس از روی‌گردانی فلسطینی‌ها از اسد رو به سردی گرایید؛ اما در ابتدای سال 2014 رسانه‌ای غربی گزارش دادند که هم حماس و هم تهران تمایل خود را برای بهبود و گسترش روابط ابراز داشتند. درواقع «خالد مشعل» رئیس دفتر سیاسی حماس اعلام کرد که تشکیلات او علاقه‌مند است «رابطه با تهران» به سطح قبل از شروع جنگ {سوریه} بازگردد. همچنین با حمله خونین و به طور کم‌سابقه‌ای طولانی ارتش اسرائیل به «نوار غزه» دو طرف {برای بهبود روابط} ترغیب شدند. بر طبق بیانات {آیت‌الله} خامنه‌ای، رهبر ایران، این حمله اسرائیل به سرزمین فلسطین بود که آن‌ها را مجبور کرد تا اختلافات با یکدیگر را برطرف کنند. او همچنین از جهان اسلام خواست تا از برادران خود در نوار غزه پشتیبانی کنند؛ سپس «شیخ حسن نصرالله»، رهبر حزب‌الله، -ظاهراً تحت فشار تهران – همان کار را انجام داد.

? نفوذ بیشتر عربستان برای تهران و دوحه مخاطره‌آمیز است?

به ویژه «رهبریت حماس» برای دو سال تحت نفوذ دسته‌بندی «متمایل به قطر» قرار داشت، ازجمله «آقای مشعل» که مدت‌زمانی طولانی است در دوحه زندگی می‌کند. با بازگشت تدریجی اوضاع به سر جای اول خود و «نگاه مجدد حماس به سوی تهران»، کینه‌توزی به واقعیت تبدیل شده است. با اولین نگاه، ایران به نظر می‌رسد در «رقابت‌های ژئوپلیتیک» قطر را به عقب‌نشینی وادار کرده و موقعیت‌های از دست رفته را دوباره باز پس گرفته است. اگرچه این روند ممکن است به شیوه‌های متفاوتی تفسیر شود. «قطر» ممکن است که تعمداً نفوذ بر روی «جبهه ملی فلسطین» را تقسیم کرده باشد تا بتواند در رویارویی فزاینده خود با عربستان از «حمایت ایران» بهره گیرد، زیرا که نفوذ بیشتر این کشور برای «تهران و دوحه» پرمخاطره خواهد بود.

?از نظر تاریخی قطر به ایران وفادارتر است تا به عربستان سعودی?

«ریاض» اخیراً دوحه را از همه برنامه‌های منطقه‌ای (سوریه، مصر، لیبی) کنار گذاشته است و به طور بالفعل «خانواده سلطنتی الثانی» را از هرگونه فرصت برای درو کردن میوه‌های «بهار عربی» بازداشته است. برای نیل به این هدف، «دوحه» به داشتن یک متحد منطقه‌ای مقتدر برای «مقابله سیاسی و نظامی با عربستان» نیازمند است و «ایران» ظاهراً بهترین نامزد برای پر کردن این خلأ به شمار می‌رود. قطر از نظر تاریخی بیشتر به ایران وفادار بوده است تا به عربستان سعودی، کشوری که «شیعیان رافضی» را هم در «منطقه» و هم در «کشمکش قدرت در تمامی جهان اسلام» به عنوان دشمنان خود تلقی می‌کند.

«محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران، در اوایل سال 2013 به بیروت سفر کرد تا با «رمضان عبدالله» رهبر گروه افراطی فلسطینی «جهاد اسلامی» ملاقات کند و همچنین بر طبق گزارشات رسانه‌های ایرانی، برای اینکه آن‌ها درباره «وخامت اوضاع در لبنان» تبادل‌نظر کنند؛ جایی که «گروه‌های عمده قومی و مذهبی» در پس‌زمینه «رویدادهای سوریه» به طور روزافزونی در حال دوقطبی شدن هستند.

?ایران با ادعاهای مکرر برای داشتن رهبریت جهان اسلام ریاض را به ستوه آورده است?

اهل سنت و شیعه: نبرد عراق

پس از بازگشت نسبی به «صف مقدم بین‌المللی» ایران با ادعاهای مکرر برای داشتن {نقش} «رهبریت در جهان اسلام» دوباره ریاض را به ستوه آورده است. {آیت‌الله} «هاشمی رفسنجانی» رئیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» در تابستان 2014 با علمای برجسته و رهبران سیاسی «جوامع اهل سنت ایران» دیدار داشتند؛ ایشان در نطق خوش‌آمد گویی خود اعلام کرد که ایران میان اهل سنت و شیعه تفاوتی قائل نمی‌شود و آماده است که فارغ از اقرار از حقوق تمامی مسلمانان دفاع کند.

? واکنش افراط‌گرایان سنی به تحرک جدید تهران در جهان اسلام?

«افراط‌گرایان سنی‌های» به تحرک جدید تهران در امتداد مسیر مسلمانان با انجام مجموعه از «حملات تروریستی» علیه افراد نظامی و دیپلمات‌های ایران پاسخ دادند.

گروه اسلامی پاکستانی «جیش العدل» در ماه فوریه گذشته «پنج مرزبان ایرانی» را در ناحیه مرزی به اسارت گرفتند. پس از مدتی این کشمکش با پادرمیانی «روحانیون برجسته اهل سنت» حل‌وفصل شد؛ زیرا که آن‌ها ستیزه جویان را متقاعد کردند تا گروگان‌ها را آزاد کنند. مدتی پیش از این رویداد، در نزدیکی «کنسول ایران» در پیشاور اقدامی تروریستی صورت گرفت و در زمستان گذشته یک بمب قدرتمندی در نزدیکی «مرکز فرهنگی ایران» در بیروت منفجر شد؛ پنج نفر کشته شدند.

- عراق: منزلگاه داعش

این رویدادها به وضوح بخشی از «نبرد در حال جریان و پنهان سنی- شیعه» را تشکیل می‌دهند که برای چندین دهه «سیاست خاورمیانه» را تعیین کرده است. در حال حاضر تئاتر اصلی برای این نمایش در «عراق» قرار دارد، کشوری که مناطق مرکزی و غربی آن «منزلگاه داعش» شده است؛ منطقه‌ای که گروهی از «افراط‌گرایان اسلامی» ادعای مالکیت بر آن دارند.

? ظهور داعش تهدیدی جدی علیه امنیت ملی ایران محسوب می‌شود?

ظهور یک «موجودیت اسلامی عمده» در جوار مرزهای ایران تهدیدی جدی علیه «امنیت ملی این کشور» محسوب می‌شود. بنابراین منابع حاکی از این است که «نیروهای ایرانی» از قبل وارد خاک عراق شده‌اند تا از «شبهه نظامیان محلی شیعه» پشتیبانی کنند. «تهران» به خوبی آگاه است که «افراط‌گرایان» در مرکز عراق هرگز برتری شیعیان را نخواهند پذیرفت؛ و چنانچه «داعش» پیروز شود، آن‌ها به همان سرنوشت شوم «کردهای یزیدی» دچار خواهند شد. ایران همچنین با تأمین تسلیحات، تجهیزات سنگین نظامی، تدارکات و غذا به بغداد کمک می‌کنند.

?نوری مالکی سیاستمداری کوته‌بین و تمرکزگرا?

در عین حال، به نظر می‌رسد تااندازه‌ای ایران به تحولات اخیر در عراق دامن زده است، کشوری که برای مدت‌ها از «دولت نوری مالکی» حمایت می‌کرد؛ کسی که به اتخاذ خط‌مشی کوته‌بینانه به منظور «سرکوب تجزیه‌طلبان سنی» معروف بود و این رویکرد او به بی‌ثباتی عراق بسیار کمک کرد. بسیاری از «اهل سنت» –که قبلاً با افراط‌گرایان مخالفت می‌کردند- وفاداری خود را {به سوی افراط‌گرایان} تغییر دادند؛ پس از اینکه آن‌ها متوجه شدند که «تلاش مالکی برای تمرکزگرایی» در حقیقت برنامه مبارزه با ترور شیعیان است که اهل سنت را مورد هدف قرار داده است. در نتیجه در تابستان سال 2014 وقتی که «اوضاع عراق» از بد به طرف بحرانی پیش می‌رفت، ایران به مالکی بی‌اعتنایی کرد و ابراز آمادگی کرد که با هر سیاستمدار دیگر «منتخب مردم عراق» همکاری خواهد کرد.

- مذاکرات هسته‌ای و مبارزه با داعش

هرچند بی‌ثباتی در عراق به یک ارزیابی پیچیده‌تری نیازمند است. از طرفی ایران با یک «موجودیت اسلامی» قدرتمند و بسیار متخاصمی در جوار مرزهایش روبه‌رو است؛ در حالی که در طرف دیگر، ایالات‌متحده و غرب از حمایت این کشور برای «مبارزه با داعش» حساب می‌برند.

واشنگتن در تابستان و اوایل پاییز 2014 – با انجام گفت‌وگوهایی میان «{دکتر} ظریف» و «ولی‌ام برنز»، قائم‌مقام وزارت خارجه آمریکا، و با «جان کری» در 21 سپتامبر- از تهران درخواست کرد تا این کشور همکاری‌هایش را در «مبارزه با افراط‌گرایی مذهبی» گسترش دهد. «دانمارک و فرانسه» نیز درخواست‌های مشابهی را برای همکاری مطرح کردند. تهران هنوز درباره جایگاهش در «ائتلاف جدید علیه تروریسم» پاسخ روشنی نداده است و آن را «یک مضحکه و ائتلاف نادمان» توصیف کرده است. علی‌الظاهر «تمرد تهران» از فهم این کشور ناشی می‌شود، مبنی بر اینکه واشنگتن و بروکسل در این نبرد نیازمند پیروزی هستند و اینکه غرب احتمالاً مجبور خواهد شد تا در رسیدن به یک توافق هسته‌ای در آینده {با این کشور} سازش کند. «محمد نهاوندیان»، رئیس دفتر {حجت‌الاسلام} روحانی، در ژوئن گذشته اظهار داشت «تا جایی که به غرب مربوط می‌شود، تهران به مذاکرات هسته‌ای به عنوان آزمایشی برای سنجش صداقت می‌نگرد».

? رابطه حمایت ایران از فلسطین و حملات تبلیغاتی اسرائیل علیه تهران?

- چند کلمه راجع به اسرائیل

رابطه ایران و اسرائیل یک موضوع جداگانه است. «تل‌آویو» تا اخیراً از انجام هرگونه اقدامی علیه تهران خودداری می‌کرد؛ ظاهراً به این دلیل که فعالیت تهران به طور محسوسی در مناطق فلسطینی کاهش یافته بود. اما به محض اینکه ایران همکاری خود با «حماس» و «جهاد اسلامی» را ترمیم کرد، اسرائیلی‌ها «حملات تبلیغاتی گسترده‌ای» را علیه ایران شروع کردند.

به استثنای اتهامات رایج وجود برنامه‌هایی برای ساخت «سلاح‌های هسته‌ای» و محکوم کردن «توافق موقت هسته‌ای با شش کشور مذاکره» کننده در نوامبر 2013؛ اسرائیل در بهار سال 2014 اعلام کرد ایران در حال «تجهیز فلسطینی‌ها به سلاح‌های هوشمند» بوده است؛ هرچند آن طور که انتظار می‌رفت، «تهران» این اتهامات را رد کرد.

? اظهارات تل‌آویو درباره انجام یک «حمله احتمالی» فاقد اعتبار است?

«بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل، و «موشه یعلون»، وزیر دفاع این کشور در بهار 2014 فرمان‌های را برای تدارکات به منظور انجام حملات علیه «تأسیسات هسته‌ای ایران» صادر کردند؛ رسانه‌های اسرائیلی هم گزارش دادند که یک بودجه 2.8 میلیارد دلاری اضافی برای انجام «حملات احتمالی» به نیروهای دفاعی تخصیص داده شده است.

اظهارات تل‌آویو درباره انجام یک «حمله احتمالی» فاقد اعتبار است، چون‌که توازن کلی نیروها علیه چنین سناریویی است؛ بعلاوه تهران و تل‌آویو از نظر «تهدیدات داعش» در معرض خطر یکسانی قرار دارند.

? بازیگران اصلی انرژی به منابع هیدروکربن ایران چشم دوخته‌اند?

- روسیه و ایران: آینده‌ای مبهم

با توجه به اینکه «اتحادیه اروپا» آشکار برای همکاری تمایل نشان می‌دهد و «ایالات‌متحده» محتاط است؛ بدون تردید ایران در راه خروج از «نظام تحریم‌ها» و «گسترش نفوذ» خود قرار دارد. مدت‌هاست «اتحاد با ریاض» باری را بر دوش واشنگتن تحمیل کرده است، که به دلایل اقتصادی به طور برگشت‌ناپذیری در حال از دست دادن اهرم‌های نفوذ خود است. ایالات‌متحده برای نیل به این هدف به یک «سیستم تعدیل و توازن» جدیدی در خاورمیانه نیازمند است، تا بتواند «سرآمدان ذی‌نفوذ خلیج فارس» را مهار کند؛ کسانی که «حامیان مالی افراط‌گرایان مذهبی» هستند. ایران امروز به وضوح در این برنامه به خوبی جای می‌گیرد؛ بدین معنی که «همکاری این کشور با غرب» در حال گسترش است؛ تا حدود زیادی به این دلیل که «بازیگران اصلی انرژی» مشتاق هستند تا بتوانند به منابع هیدروکربن ایران دسترسی پیدا کنند.

? روسیه نباید از «محیط نوظهور ایران» ارزیابی ساده‌انگارانه‌ای داشته باشد?

بنابراین روسیه نباید از «محیط نوظهور ایران» ارزیابی ساده‌انگارانه‌ای داشته باشد. از یک‌سو، یک تهران مقتدر در مبارزه با «افراط‌گرایان اسلامی» در سوریه و عراق «متحدی نویدبخش» محسوب می‌شود؛ اما از سوی دیگر، طمع غرب برای «نفت و گاز ایران» ممکن است به ظهور رقیبی مهم در «بازار گاز اروپا» منجر شود.

? احتمال همکاری نظامی روسیه و ایران?

بنابراین «روسیه» در موقعیتی قرار دارد که با هماهنگی قبلی در گام‌های شرکای غربی خود – که همچنین خواستار نابودی داعش هستند- «حمایت چندجانبه نظامی» را به ایران پیشنهاد کند. چنانچه گسترش روابط دوجانبه مورد «تأیید جامعه بین‌المللی» قرار گیرد، روسیه می‌تواند به ایران سلاح تحویل دهد و با هدف تبادل اطلاعات درباره «تحرکات تروریست‌ها» و «نظارت بر طرح‌های تبلیغاتی» آن‌ها، یک خط ارتباطی قابل‌اطمینان را میان «نیروهای امنیتی» ایجاد کند.

? مبارزه مشترک با گروه‌های افراط‌گرا بر روابط دوجانبه ایران و روسیه تأثیر مثبتی خواهد گذاشت?

حمایت روسیه از ایران در مبارزه با «گروه‌های افراط‌گرای مذهبی» ممکن است کاملاً بر فضای کلی «روابط دوجانبه» تأثیر بگذارد. در این چهارچوب، منطقی به نظر می‌رسد که {روسیه} برای ملایم کردن موضع تهران راجع به «رژیم حقوقی دریای خزر» تلاش کرد. بعلاوه، قطعاً این سازش فضا را برای فعالیت شرکت‌های روسی در «بازار انرژی ایران» گسترش می‌دهد، که این موضوع علی‌الظاهر از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چون‌که «شرکت‌های فراملیتی اصلی» به خاطر «منابع هیدروکربن ایران» به‌زودی وارد این رقابت می‌شوند.

? منابع گازی ایران و احتمال صادرات به اروپا?

ایرانی‌ها تابستان گذشته به احتمال احیای «پروژه ناباکو» اشاره کردند، که با هدف «تحویل گاز به اروپا» طراحی شده بود. حتی مشارکت اندک ایران در «بازار گاز اروپا» ممکن است تهدید قابل‌ملاحظه‌ای را متوجه روسیه کند، چون‌که «ذخایر گازی ایران» کمی از ذخایر روسیه بیشتر است؛ به عبارت دقیق‌تر 33.8 تریلیون مترمکعب یا 18.2 درصد از سهم جهانی در برابر 31.3 تریلیون یا 16.8 درصد.

اکنون که «اقتصاد ایران» بیمار است؛ اروپا به منظور «کاهش وابستگی خود به روسیه» ممکن است یک پیشنهاد سودآوری به تهران تقدیم کند، که با تعیین شرایط بهتری برای انتقال گاز ایران به مشتریان احتمالی – شاید با احیای پروژه خط لوله دریای خزر- به سهم خود باید «پیشنهاد قیمت بالایی» به اروپایی‌ها ارائه کند.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ