ربیع الاول از جمله ماههای پربرکتی است که هر روز و یا شب آن مبارک و پر فضیلت و دارای اعمالی است.
در نخستین شب ربیع الاول، لیله المبیت اتفاق افتاد. در شبی که پیامبر از گزند دشمنان گریخت و به مکه هجرت کرد، امام علی (ع) به جای رسول اکرم (ص) در بستر ایشان خوابیدند. به این مناسبت دو عمل برای این روز ذکر شده است.
1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمومنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع الاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.
مرحوم «سیّد بن طاووس»، دعایى را براى این روز در کتاب اقبال نقل کرده است.
اللهم لا اله إلا انت، یا ذا الطول والقوة، والحول والعزة، سبحانک ما أعظم وحدانیتک، وأقدم صمدیتک، وأوحد إلهیتک، وأبین ربوبیتک، وأظهر جلالک، وأشرف بهاء آلائک وأبهى کمال صنائعک (1)، وأعظمک فی کبریائک، وأقدمک فی سلطانک، وأنورک فی أرض، وسمائک، وأقدم ملکت، وأدوم عزک، وأکرم عفوک، وأوسع حلمک، وأغمض علمک، وأنفذ قدرتک، وأحوط قربک. أسألک بنورک القدیم، وأسمائک التی کونت بها کل شئ، أن تصلی.
*مستحبات روز دوازدهم و هفدهم ماه ربیع الاول
برای دوازدهمین روز از این ماه، خواندن دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحید» خوانده شود.
روز هفدهم ربیع الاول، مطابق نظر مشهور علماى امامیّه، روز ولادت رسول خدا (ص) و همچنین میلاد امام صادق (ع) است و روز بسیار مبارکى است که داراى اعمال زیر است:
1) غسل؛ به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.
2) روزه؛ که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین (علیهم السلام) آمده است: کسى که این روز را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید.
3) صدقه دادن، احسان نمودن و خوشحال کردن مؤمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.
4) زیارت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک؛ در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم به سوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (که به من مى رسد).
5) زیارت امیر مؤمنان، على (علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق (علیه السلام) در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت (علیه السلام) وى را زیارت کرد. (این زیارت در بخش زیارات، صفحه 301 آمده است).
6) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز برای ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبىّ اکرم (صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.
در کتاب «المختصر من المنتخب» دعایی برای نخستین روز این ماه دعایی ذکر شده که در ادامه می خوانید:
فِی غُرَّةِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ تَقُولُ
«دعای اول ماه ربیع الاول به این صورت است:
اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا ذَا الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْحَوْلِ وَ الْعِزَّةِ
خداوندا، معبودی جز تو نیست،ای بخشنده و نیرومند و دگرگون کننده و سربلند.
سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ وَحْدَانِیَّتَکَ وَ أَقْدَمَ صَمَدَانِیَّتَکَ وَ أَوْحَدَ إِلَهِیَّتَکَ
پاکی تو و یگانگی تو عظیم و بی نیازی ات دیرینه و معبودیتت یگانه.
وَ أَبْیَنَ رُبُوبِیَّتَکَ وَ أَظْهَرَ جَلَالَکَ وَ أَشْرَفَ بَهَاءَ آلَائِکَ وَ أَبْهَی کَمَالَ صَنَائِعِکَ [کرم بها صنائعک]وَ أَعْظَمَکَ فِی کِبْرِیَائِکَ
و پروردگاری ات روشن و جلالت آشکار و زیبایی نعمت هایت والا و کمال ساختههای تو زیبا [ارزشمند]و بزرگ منشی ات باعظمت.
وَ أَقْدَمَکَ فِی سُلْطَانِکَ وَ أَنْوَرَکَ فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ وَ أَقْدَمَ مُلْکَکَ وَ أَدْوَمَ عِزِّکَ
و سلطه ات دیرینه است و چقدر در زمین و آسمان نورانی هستی و فرمانروایی ات دیرینه و عزتت جاودانه.
وَ أَکْرَمَ عَفْوَکَ وَ أَوْسَعَ حِلْمَکَ وَ أَغْمَضَ عِلْمَکَ وَ أَنْفَذَ قُدْرَتَکَ وَ أَحْوَطَ قُرْبَکَ
و گذشتت کریمانه و بردباری ات گسترده و دانشت همراه با اغماض و قدرتت نافذ و نزدیکی ات محیط و فراگیر است!
أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ الْقَدِیمِ وَ أَسْمَائِکَ الَّتِی کَوَّنْتَ بِهَا کُلَّ شَیْءٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ [عَلَی]آلِ مُحَمَّدٍ
به نور دیرینه تو و به آن اسم هایت که همه اشیا را با آن پدید آوردی، از تو خواستارم که بر محمد و آل محمد درود فرستی.
کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ رَحِمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ
چنان که درود، برکت، رحمت و مهربانی خود را بر حضرت ابراهیم و خاندان او فرستادی.
إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ أَنْ تَأْخُذَ بِنَاصِیَتِی إِلَی مُوَافَقَتِکَ وَ تَنْظُرَ إِلَیَّ بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ
به راستی که تو ستوده و بلندپایهای و این که [موی]پیشانی مرا بگیری و به سوی موافقت با خود بکشانی و با نظر رأفت و رحمت به من بنگری.
وَ تَرْزُقَنِی الْحَجَّ إِلَی بَیْتِکَ الْحَرَامِ وَ أَنْ تَجْمَعَ بَیْنَ رُوحِی وَ أَرْوَاحِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ
و حج خانه محترمت را روزی ام کنی و روح من و ارواح پیامبران و فرستادگانت را در یکجا گرد هم آوری.
وَ تُوصِلَ الْمِنَّةَ بِالْمِنَّةِ وَ الْمَزِیدَ بِالْمَزِیدِ وَ الْخَیْرَ بِالْبَرَکَاتِ وَ الْإِحْسَانَ بِالْإِحْسَانِ
و بخشش خود را به بخشش دیگر و افزونی ات را به افزونی دیگر و خیرت را به برکاتت و نیکی ات را به نیکی دیگر بپیوندی.
کَمَا تَفَرَّدْتَ بِخَلْقِ مَا صَنَعْتَ وَ عَلَی مَا ابْتَدَعْتَ وَ حَکَمْتَ وَ رَحِمْتَ
چنان که ساخته هایت را به تنهایی و براساس نوآفرینی، حکمت و رحمتت خلق کردی.
فَأَنْتَ الَّذِی لَا تُنَازَعُ فِی الْمَقْدُورِ وَ أَنْتَ مَالِکُ الْعِزِّ وَ النُّورِ
بنابراین، تویی خدایی که کسی نمیتواند در آنچه تقدیر کرده ای، با تو ستیزه کند و تویی مالک عزت و نور.
(وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً [1]) وَ أَنْتَ الْقَائِمُ الدَّائِمُ الْمُهَیْمِنُ الْقَدِیرُ
که رحمت و آگاهی ات همه اشیا را فراگرفته است و تویی خداوند پایدار، جاودانه، نگاه بان چیره و توانمند.
إِلَهِی لَمْ أَزَلْ سَائِلًا مِسْکِیناً فَقِیراً إِلَیْکَ
معبودا، من همواره درخواست کننده، بیچاره و نیازمند درگاه تو بوده ام.
فَاجْعَلْ جَمِیعَ أمری [أُمُورِی]مَوْصُولًا بِثِقَةِ الِاعْتِمَادِ عَلَیْکَ وَ حُسْنِ الرُّجُوعِ إِلَیْکَ
پس همه امورم را به اطمینان اعتماد بر خود و بازگشت نیک به درگاهت.
وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ وَ الْیَقِینِ بِکَ وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ
و خشنودی به مقدراتت و یقین به خود و واگذاری امور بر خود، بپیوند.
(سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ [2])
«پاکی تو و جز آنچه را که به ما آموختهای نمیدانیم و تو آگاه و حکیمی.»،
(سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ [3])
«پاکا خدا، آری همه آنچه در آسمانها و زمین هستند، فرمانبر اویند.»،
(سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ [4]) (سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ [5])
«پاکی توای خدا، پس ما را از عذاب آتش جهنم نگاه دار.»، «پاکی تو و من به درگاهت توبه نمودم و اولین مؤمن هستم.»،
(سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ [6]) (سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ [7])
«پاکی توای خدا و تو خود سرپرست ما از میان همه آنان [آفریده ها]هستی.»، «پاکا خدا پروردگار جهانیان.»،
(سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ [8]) (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ [9])
«پاکا خدا و من هرگز از مشرکان نیستم.»، «پاکا خدا از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی
«پاکا خدایی که بنده خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی-
الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ [10])
که پیرامون آن را خجسته گردانیدیم-سیر داد تا برخی از نشانههای خود را به او ارائه دهد، به راستی که او شنوا و بینا است.»،
(سُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
«پاکا خدا هنگامی که شام و صبح میکنید و ستایش خدا را در آسمانها و زمین
وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ
و به هنگام شامگاه و آنگاه که ظهر میکنید. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میکشد.
وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ [11]) (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ [12])
و زمین را بعد از مرگ، زنده میگرداند و شما نیز [در قیامت]این چنین بیرون آورده میشوید.»، «خداوند پاک و متعالی است از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیراً [13])
«پاک و بسیار منزه و متعالی است خدا از آنچه درباره او میگویند.»،
(سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا [14]) (سُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ [15])
«پاکا پروردگار ما و وعدهی او حتما به وقوع خواهد پیوست.»، «پاکا خدایی که ملکوت هر چیز به دست او است و شما به سوی او بازگردانده میشوید.»،
(سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ [16]) (سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ [17])
«پاکا خدا و [فرشتگان]بندگان گرامی هستند.»، «پاکا خدای یگانه و چیره.»،
(سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ [18]) (سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ
«پاکا پروردگار ما و به راستی که ما ستم نمودیم.»، «پاکا پروردگار تو، پروردگار صاحب عزت از آنچه او را بدان توصیف میکنند.
وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ [19])
و درود بر فرستاده شدگان و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است.»
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَرِّفْنَا بَرَکَةَ هَذَا الشَّهْرِ وَ یُمْنَهُ وَ ارْزُقْنَا خَیْرَهُ
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را با برکت و فرخندگی این ماه آشنا گردان و خیر آن را روزی مان کن.
وَ اصْرِفْ عَنَّا شَرَّهُ وَ اجْعَلْنَا فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
و از شرّ آن بازدار و از رستگاران در آن قرار ده، به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
هوای دل خوشی دارم گمانم از تو جانان است
خط و خال همه خوبان بروی تو نمایان است
گمانم از تو دارم من نشان دل گشائی را
نگاه دل نشین تو شفای درد درمان است
چو گوهر درصدف مانی چو گل در شاخسارانی
گل و بلبل ثنا خوانت میان این گلستان است
هوای دشت و دریا را نسیمت عطر آگین است
بیا رنگین کمان دل که دل در کوهساران است
شبانگاهان که مرغ دل به خواب عشق می آید
قنوت دل همی خواند چو قطره رنگ باران است
صدای جیک جیک شب به گوش من سخن دارد
که شب گویای راز من برایم یک سخن ران است
به رخ زیباتر از آنی که من پنداشتم در خود
که این پندارها عمری که دراین خانه جان است
به چشم و گوش خود گفتم خطا اندر خطا کردی
نمی بینی تو آن روئی که او یک ماه تابان است
تو عذری نی براین معنا نخواهی داشت از حالا
نمی دانم چنین عذری کجا در خط بطلان است
نمی باید مجازی را به بازار حقیقت برد
که این بازار سرگرمی همین کردار انسان است
به کوچ زندگی رفتم نگاهم دشت غوغا شد
هوا درپیچ و خم آمد که این گرداب دوران است
صدای درد دوران را به کوهستان غم بردم
غزال خوش خط و خالی بگفتا جبر دامان است
به موج دیده ها رفتم نگاهم رفت در ساحل
که چشم انداز دریا را غباری درپس آن است
هوای عشق را بردم درون قلب دلداری
که دلداری برای من هوائی پر ز سامان است.
مهدی جان در انتظار یک نگاه و لبخند رضایت توهستم.
به دادم برس که گرفتار عشق ودیدارم توهستم.
یامهدی ادرکنی عجل علی ظهورک
امام علی بن حسین -علیه السلام- ملقب به سجاد و زین العابدین امام چهارم شیعیان است. مادرش شهربانو یا شاه زنان دختر یزدگرد سوم ،کسرای ایران، و پدر گرامیش حضرت سید الشهداء است او تنها بازمانده از فرزندان امام حسین ـ علیه السلام ـ بود که همراه اسرای اهل بیت به کوفه و شام برده شد و پس از حدود یک ماه اسیری به دستور یزید -برای جلب افکار عمومی- محترمانه به مدینه روانه گردید.(1) پس از آن در مدینه، فضا مناسب هیچ کار سیاسی یا تحرک اجتماعی سالم نبود بنابر این در سنگر دعا نشست و به عنوان سید ساجدین و زینت عابدین به مبارزه فرهنگی و نشر معارف بلند دینی در قالب دعا و مناجات پرداخت تا ضمن حفظ جامعه اسلامی، دوستان و شیعیان خود، به سوی اهداف مقدس خویش حرکت کند.
اکنون صحیفه سجادیه به عنوان قرآن صاعد و زبور آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که مشتمل بر 57 دعاست ثمره فعالیت های 35 ساله حضرت در دوران امامت می باشد. آن حضرت سال 95 ه.ق. در مدینه در سن 57 سالگی با زهرکین مسموم و شهید شد.(2)
در کربلا اگر چه به کسی رحم نمی کردند و از کودک شش ماهه مانند علی اصغر تا پیر مرد صحابی پیامبر مانند حبیب بن مظاهر را بی درنگ به شهادت می رساندند و حتی شخص امام حسین ـ علیه السلام ـ را نیز با وضع بسیار فجیعی به شهادت رساندند اما این که نتوانستند امام سجاد ـ علیه السلام ـ را به شهادت برسانند به شرایط عصر عاشورا مربوط است. در حقیقت چند بار قصد کشتن ایشان را داشتند ولی این اتفاق نیفتاد.(3)
امام سجاد –علیه السلام- در کربلا به شدت بیمار شد به طوری که توانایی حمل اسلحه و جنگ نداشت بنابر این نتوانست پیشاپیش پدر بزرگوارش به جهاد رفته و به شهادت برسد. بنابر این تا قبل از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ دشمن بر خیمه ها مسلط نشده بود و دست پلیدش به امام نرسید تا حضرت را به شهادت برساند.
باید گریه و زاری کرد/ از موضع روشنفکری نگویند اینها دیگر لازم نیست! نه، اینها تا آخر لازم است.
بعضی حالا ممکن است بگویند شما میخواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلی خب، بروید بیان کنید، دیگر روضهخوانی و گریه و زاری و اینها چیست؟
بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود.
این، خیلی فکر خطائی است، نگاه غلطی است. این عاطفهی نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفی، پشتوانهی بسیار ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی است. بدون این پشتوانه، خیلی سخت میشود در این راه حرکت کرد.
در قرآن نسبت به اولیاء الهی سه تعبیر وجود دارد:
یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛ بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعهی ولایت است.
یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»؛ اطاعت رسول و اطاعت اولیالامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروی کرد.
اما یک بحث سومی وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فی القربی». این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت برای چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائی بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در دورانهای اول بر سر یک عدهای آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد.
بحث مودت خیلی مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفی حاصل میشود؛ ماجرای مصیبتهای اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفی است؛ ماجرای مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفی است. بنابراین، این عزاداریهائی که انجام میگیرد، این گریه و زاریای که میشود، این تشریح حوادث عاشورا که میشود، اینها چیزهای لازمی است.
یک عده از موضع روشنفکری نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائی که مردم میکنند.
سبزیجات و میوه جات نشسته ممنوع
خراشیدن کارت شارژ با ناخن ممنوع
خوردن دارو با آب سرد ممنوع
پاسخ به موبایل با گوش راست ممنوع
خوردن غذای گرم در ظروف یکبار مصرف ممنوع
پاسخ به موبایل در حالت low باتری ممنوع
دیر خوابیدن دائمی ممنوع(بهترین وقت خواب 10 شب تا 4 صبح)
دراز کشیدن فوری پس از صرف غذا و دارو ممنوع
استشمام طولانی و ماندن رنگ بر روی پوست ممنوع
استشمام گرد و غبارات ساختمانی ممنوع
استعمال قلیان میوه ای ممنوع
ایستادن بیش از 10 دقیقه در کنار دکل های برق و مخابراتی ممنوع
پاک کردن اثر ماژیک وایت بورد با دست ممنوع
خوردن چای داغ در لیوان پلاستیکی ممنوع
تنفس گرد و غبارات سیمان ممنوع
تنفس انواع دودها و سیگار ممنوع
نوشیدن آب سرد مابین غذا ممنوع
بی توجهی به تغییر رنگ خالهای پوستی ممنوع
مصرف روغن های چرب در غذا ممنوع
شخصی کفشهایش را برای تعمیر نزد کفاشی میبَرد. کفاش میگوید: این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان میشود و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد.
کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام...! اما در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نه؟!
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. یک دو راهی ساده که هیچکدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده است. اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاشهای دو دل...! برایتان دعا میکنم که در این دنیای فانی هر لحظه با نگاه و کلام، از سر وجدان و مهرورزی، کوک چهارم را برای دیگران بزنید...
آیت الله علوی بروجردی در نقل تکان دهنده ای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است، بیان می کند که مرحوم علامه در مجلس روضه ای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میراز را قرائت می کرده است از او می خواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک می ریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام می شود و سپس فرموده است: ای کاش ایرج میرزا آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر علیه السلام سروده است را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است:
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لان? ی مرغ پریده را..!
آیت الله علوی بروجردی ادامه می دهد:
من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می شناسید؟ او هجو سرا است.
علامه می فرماید: بله می شناسم و کتاب شعر او را هم دارم سپس علامه می فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
و ادامه می دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین علیه السلام سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا علیه السلام نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.
?متن کامل شعر ایرج میرزا از این قرار است:
رسمست هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یکچند دعوتش بگل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه، هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین.!؟
چون دید نعش ا کبر در خون تپیده را
آیا که غم گساری و اندوه بری نمود
لیلای داغدیده ی محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لان? ی مرغ پریده را..!
#السلامعلیکیااباعبدالله
آیت الله حائری:
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم؛ احتیاج ندارم؛ بروید؛
بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟
هَل مِن ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟»
شب، صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین پاکها باشد.
روز، سخن میگوید تا مبادا پاکی در بین خبیثها مانده باشد.
شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند
روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!
وقایع دردناک عاشورا تا بعد از ظهر که هنگامه شهادت امام حسین علیه السلام بود یکسری جنایات را به خود دید و از شهادت امام حسین (علیه السلام) به بعد سرزمین کربلا شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر بود.
سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از این که امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.
آنها به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) روی آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاک با آن بیشرمان بر سر جامهای در کشمکش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند.
دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری میکردند.
بعد از این اموال اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از کنار پیکر امام حسین (علیهالسلام) گذراندند. وقتی نگاه اهلبیت به کشتهها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.
بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد کشید: چه کسی حاضر است که اسب بر پشت و سینه حسین (علیهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیکر مطهر امام حسین(علیهالسلام) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده (که هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.
سپس کشتههای خودشان را جمع کرده و دفن کردند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین (علیهالسلام) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا این که توسط قبیله بنیاسد و به راهنمایی امام سجاد (علیهالسلام) دفن شدند.
علی انسانی
دردها هست، ولی فرصت گفتاری نیست
عازمم قافله را قافله سالاری نیست
بگذارید بمانم به برش یک امشب
تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست
پای یک طفل نبینی که پر از خون نشده
دیده بگشا که به باغت گل بی خاری نیست
بر تو هر زخم تنت گریه کند گری? خون
کس نگوید زغمت دید? خونباری نیست
غم اطفال فراری به بیابان چه خوری
عمه با ماست نگویی که مددکاری نیست
آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان لیک
غیر تب بر سر بیمار، پرستاری نیست
مهدی زنگنه
بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست
بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست
آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست
یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست
یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد.
چون ز گهواره اصغر اثری نیست که نیست
تازیانه به تسلای یتیمی آمد
تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لازمه هر مبارزه/ انقلاب ایدئولوژی است
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه زمانی است؟
ترس از مرگ از خود مرگ بدتره!
نسخه چاپی نخستین شاهنامه مصور جهان رونمایی شد
یک واحد مسکونی به خانواده جان باختگان معدن طبس اهدا می شود
همبستگی مسلمانان
مسابقه بهتری دلنوشته برای سید حسن نصرالله
جنایات اسرائیل نتیجه عدم وحدت میان مسلمانان است
محروم شدن شیطان در روز 17 ربیع الاول
[عناوین آرشیوشده]